ماه رمضون و افطاري اداره و تعطيلات عيد فطر(روستاي شيت)
مهربونم يكي از جاهايي كه ماه رمضون امسال برا افطاري دعوت شديم اداره من بود.. دوستاي خوبت رهاجون و آوا جون هم بودند . اولش خجالت ميكشيدي و صحبت نميكردي و بعد يه ذره با رها خو گرفتي . خوشحالم كه وقتي گفتند بچه هاي زير 10 سال بيان براي ريافت جايزه خيلي راحت بدون اينكه از من بخواي باهات بيام رفتي رو سن و جايزه ت رو گرفتي. وقتي براي مسابقه ازبينتون داوطلب خواستن شما بازم رفتي . مسابقه بولينگ بود و شما از همهع بچه ها ريزنقش تر بودي و من همش نگران بودم كه نكنه نتوني به هدف بزني و ناراحت بشي. همه بچه ها اجازه دو پرتاب داشتن و خيلي هاشون در دو پرتاب موفق نميشدن هدف ها رو بندازن يا نهايت دو سه ت...
نویسنده :
مامان دردانه
13:24