برای دردانه ام

عفونت گوش ؛ آنژين و چكاپ چشم

1394/8/7 9:08
نویسنده : مامان دردانه
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نور چشمم

21 مهر ماه ظهر گفتي گوشت درد ميكنه و بعد از اينكه از خواب ظهر بيدار شدي ديگه چيزي نگفتي. اما نيمه هاي شب بيدارمون كردي و گفتي گوش راستت درد ميكنه . ويكس ماليديم زير گوشت و مسكن داديم و حوله داغ كردم و گذاشتم و بعد خواستي دستم رو بزارم و كمي فشار بدم و اين طوري بود كه رو دست من خوابت برد.

  روز بعد برات از دكتر وقت گرفتيم و بعد از معاينه گفت كه گوشت عفونت داره و علتش التهاب لوزه هاست كه با كمي بزرگ شدنشون باعث شدن مايع موجود در شيپور استاش تخليه نشه و تحمع كنه و باعث گوش درد بشه . براي بيني ت قطره نفازولين داد كه فقط سه روز استفاده بشه و كلرايد سديم . و زاديتن داد و كو آموكسي كلاو كه يك هفته كامل بخوري و بعد دوباره ببريم برا چكاپ مجدد. 

قد 105 ------وزن 14.900

از روز بعد از دكتر بردن تب كردي و حتي يكبار مجبور شديم شياف استفاده كنيم . و چون انتي بيوتيك مصرف ميكردي ديگه پيش دكتر نبرديم و در كنار اون ايبو پروفن هم ميداديم . اصلا و ابدا اشتها نداشتي و بعد از يكي دو روز هم دوباره گفتي گلوم تيغ تيغي ميشه...............

نهايتا روز دوشنبه 27 مهر ماه  كه وقت چشم پزشك داشتي بعدش دوباره برديم دكتر ببينه و خانم دكتر مهربون گلوت رو به منم نشون داد كه هر دو لوزه قرمز شده بود و انگار تيكه تيكه هايي شبيه زخم يا جوش روش بود و گفت اگه همون روز با اين گلو مياورديد حتما پنيسيلين ميدادم اما چون انتي بيوتيك ميخوره ديگه چيز ديگه نميدم .. و بجاي 7 روز  10 روز كامل كوآموكسي رو بخوره و تايلوفن هم داد كه چه تب داشته باشي چه نداشته باشي بخاطر تسكين گلو بهت بديم . و گفت كه آنژين كرده. 

 و اما چشم پزشك مهربون بعد از كلي احوال پرسي و دست دادن با شما گفت كه مثل دفعه پيش آستيگمات بسيار كم داره كه نياز به عينك نيست و خدا رو شكر تنبلي چشم نداره و حتي ميشه اين مقدار آستيگمات رو با سبزيجات و لبنيات برطرف كرد و خواست كه 9 ماه ديگه دوباره برا چكاپ بريم پيشش...........

 و اما در تاريخ 6 آبان 94 اولين بار بود كه به تجويز خانم دكتر مهربون برديم و برات واكسن آنفلو آنزا زدن ( و صد البته واكسن هلندي به تاكيد دكتر) .. خيلي راحت بود و اصلا و ابدا اذيت نشدي. دم در اتاق تزريقات بغل بابا بودي و همونجا اومدن تزريق كردن و بعدش هم كه هي از شجاعتت ميگفتي و از اينكه اصلا گريه نكردي و نترسيدي و مجبور شديم برات كلي هديه خوراكي و غير خوراكي بخريم ..

شيريني و دراژه و ژله و پك مداد شمعي ؛ مداد رنگي و ماژيك و...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مهدیه
11 آبان 94 10:11
سلام خدا براتون حفظش کنه امیدوارم هیچ وقت هیچ وقت ناخوشی گل دخترتونو نبینید مامان و بابای مهربونش
مریم
7 آذر 94 13:53
خیلی خوبه که از سال 90 تا الان هنوز خسته نشدید و هنوز دارید خاطرات بچه تون ثبت میکنید. من حامله ام ماه هفتم