شب يلدا (جشن مهد و تولد بابا جون ) و جشن دندوني هلناي عزيز
دختر مهربونم..
يك روز مونده به شب يلدا همه خريدها رو انجام داديم و به اتفاق دايي مهرداد برا عروس خانم سور و سات شب يلدا درست كرديم . كلي هم اين وسط به شما خوش ميگذشت و همش ميگفتي برا منم از اينا درست كنيد.. نهايتا كارامون كه تموم شد به اتفاق هم (شما مهمون ويژه و دعوتي بودي) رفتيم خونه رويا جون و هديه هاش رو داديم و شب يلدا رو تبريك گفتيم .
صبح روز 30 آذر مرخصي گرفتم تا شما بيشتر بخوابي و خودم اماده ت كنم برا جشن يلداي مهد كودك.. بعد از بيدار شدن اماده شديم و رفتيم مهد كودك و شما به اتفاق دوستات رفتيد جشن شب يلداي مهد كودك كه تو سالن هلال براتون برگزار كرده بودن . كلي بهتون خوش گذشته بود و بهتون گيفت هاي مناسب شب يلدا داده بودن و خوراكي هاي مناسب اين شب و كلاه مخصوص و اجراي نمايشنامه و ....
شب هم بابا بزرگ و دايي و رويا جون اومدن خونه مون كه تولد بابا جون رو تبريك بگن و شب يلدا دور هم باشيم .
به درخواست شما كيك تولد بابا جون رو به شكل هندونه انتخاب كرديم و شما كلاه هندونه اي مهد رو گذاشتي و از لحظه رسيدن مهمونا گفتي كيك رو بياريم و نهايتا شمعها رو شما فوت كردي و هديه ها رو شما باز كردي و كلي بهت خوش گذشت .
و اما هلناي دوست داشتني ما بلاخره دندون در اورد ( مثل شما تو ده ماهگي) و با خاله هاي مهربون كلي برا جشنش نقشه كشيديم كه چي بپوشه و چه غذاهايي درست بشه و كيكش و ..
مهموني 7 دي ماه خيلي خصوصي برگزار شد و فقط اقوام درجه يك بودن .خيلي خوش گذشت و خاله شادي مهربون به شما به عنوان گيفت خمير دندون و مسواك و جوراب هديه داد...
سور و سات يلداي رويا جون
يلداي مهد كودك
جشن دندوني هلنا جون