برای دردانه ام

نوروز95 و سفر به تهران

1395/3/31 9:33
نویسنده : مامان دردانه
825 بازدید
اشتراک گذاری

دلبندم

عيد امسال اولين سالي بود كه سه نفري خونه ي خودمون بوديم . تحويل سال ساعت 8 صبح بود و بيدار شديم گرچه خوابالو بوديم اما سر سفره هفت سين نشستيم  و سال رو تحويل كرديم . عشقم اميدوارم سالي كه پيش رو داريم سال خيلي خيلي خوبي براي همه مون باشه.

بعد از خوردن صبحانه رفتيم خونه عزيز جون برا ديدنشون كه همه اونجا بودن و بعد رفتيم خونه بابا بزرگ. و همون لحظه تصميم بر اين شد كه دايي وحيد و دايي فريد هم همراه ما بيان تهران  چون من از مدتها پيش تهران اسكان گرفته بودم . هميشه دلمون ميخواست يكبار در تعطيلات عيد بريم تهران . يا مسافرتهاي ديگه ميرفتيم و يا اقوام تهراني ميومدن زنجان و ميسر نميشد تا بالاخره عزممون رو جزم كرديم و تصميم گرفتيم بريم تهران .

نهايتا به سرعت بار و بنديلمون رو جمع كرديم و ساعت 2:30 راه افتاديم . و وقتي رسيديم تهران قرار رو بر اين گذاشتيم كه به جاي رفتن به اسكانمون بريم بگرديم و اخر شب برگرديم . همين شد كه پل طبيعت رو به عنوان اولين جا انتخاب كرديم . بسيار زيبا بود.. پارك آب و آتش هم رفتيم كه البته مشعل ها ديگه روشن نميشن و هوا خنك بود . و تاريك شده بود. گرچه خيلي لذت برديم اما به نظرم بهتره وقتي رفته بشه كه بخشيش رو در روشنايي روز سپري كنيم و بعد هوا تاريك بشه .. شام رو همونجا تو رستورانهاي راه چوبي خورديم و حدوداي 11 شب بود كه برگشتيم .

روز 2 فروردين صبح رفتيم باغ پرندگان و بسيار وسيع بود و ديدن همه پرندگان ساعتها وقتمون رو گرفت ناهار رو رفتيم فست فود منهتن تجريش كه از محيط و دكوراسيون و غذاها خيلي زياد  خوشمون اومد بعد تا رسيديم سعد آباد گفتند باجه فروش بليط تا ساعت 4.5 هست .اون موقع كلي غر زديم و اصرار كرديم اما روز بعد كه رفتيم فهميديم كه واقعا گسترده ست و بايد چهار پنج ساعت وقت گذاشته بشه .

خلاصه كمي هم از بي برنامگي ناراحت بوديم چون به نظر ميرسه ميشد تو سايت اطلاع رساني كنن . خيلي ها مثل ما پشت در مونده بودن . 

نهايتا رفتيم باغ موزه مينياتوري   كه نماهاي اماكن ديدني ايران رو كه به ثبت جهاني رسيده  از قبيل گنبد سلطانيه ؛ تخت جمشيد ؛ آسيابهاي آبي شوشتر و .. به صورت شني درست كرده بودن .. .

روز 3 فروردين اول رفتيم سعد آباد . دم در ورودي تمام بخشها و كاخها رو نوشته بودن و برا هر كدوم بليط جداگانه اي نياز بود . ما براي كاخ مرمر - كاخ اصلي - پوشاك سلطنتي - آشپزخانه سلطنتي و ماشين هاي سلطنتي بليط تهيه كرديم و در هر كدوم از كاخها كلي صف وايستاديم تا نوبتمون شد و به دليل ازدحام جمعيت اجازه توقف در بخشي از كاخ ر و نميدادن و بايد سريع نگاه ميكرديم و رد ميشديم اما خيلي خيلي برامون جالب بود . تلفيق رنگ بسيار زيباي اتاقها كه از رنگهاي فيروزه اي و بژ استفاده زيادي شده بود و دكوراسيون و چيدمان عالي و ماشينهاي سلطنتي و آشپزخانه مدرن در اون زمان كه واقعا ديدني بود و از ديدن محوطه پارك كه رودخانه هم از وسطش عبور ميكرد با درختهاي بلند و بر افراشته سير نميشديم . ناهار رو تو كاخ خورديم كه در بخشي نمايشگاه سوغاتي شهرهاي ايران رو بر پا كرده بودن . 

و عصر از كاخ خارج شديم و به خاطر اينكه شما واقعا دختر خوب و صبوري بودي و تو اون شلوغي و ديدن چيزايي كه هيچ جاذبه اي برات نداشت سكوت كردي برديمت شهربازي مجتمع كورش. از 8 تا 11 اونجا بوديم و كلي خوش گذروندي و شام رو هم در فود كورت همونجا خورديم و برگشتيم .

صبح روز 4 ام اول رفتيم شهرك سينمايي غزالي كه واقعاااا برام جذاب بود. بعد رفتيم باغ وحش پارك ارم كه كلي حيوناي مختلف ديديم  از جمله كانگورو و فيل و .. كه تا حالا از نزديك نديده بوديم . بعد رفتيم كرج ديدن كاخ شمس كه بسته بود و گفتن مدتهاست ديگه اجازه نميدن  بازديدي انجام بشه و نهايت اينكه ساعت 7:30راه افتاديم و ساعت 11:30رسيديم و رفتيم خونه عمه جون تا هم ببينيمشون هم با عمو سعيد و خانواده ش خداحافظي كنيم چون ميخواستن برگردن . اما با اصرار ما قبول كردن كه يك روز ديگه رو هم بمونن . 

من روز 5 فروردين اداره شيفت داشتم . و شب هم عمه جون و عمو سعيد به اتفاق خانواده هاشون مهمون ما بودن 

روز جمعه 6 فروردين هم خاله جون به اتفاق بابا بزرگ و دايي مهرداد و رويا جون شام و عيد ديدني اومدن خونه ما .

و دو سه روز بعد هم به عيد ديدني خونه اقوام درجه يك گذشت .

 

باغ مينياتوري تهران 

باغ مينياتوري تهران

مجموعه كاخهاي سعد اباد

مجموعه كاخهاي سعد آباد

مجموعه كاخهاي سعد آباد

مجموعه كاخهاي سعد آباد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

غرفه سازي
31 خرداد 95 10:37
خيلي خوب بود ممنون که مطالب خوب ميزاريد [خواهش ميكنم عزيزم .]