عيد فطر و برگشتن ساعت كاري ماماني به قبل از تولد مهرسا جون
کاش دانه های دلم همچون اناری پیدا بود،
هر دانه هزار دانه تو را دوست می دارد،
کاش...
لحظه ای در چشم من خود را تماشا می کردی
تا باورت شود تا کدامین اوج عاشق توام.
هر کجا باشی جایت سبز ،
هر چه باشی لبانت پر خنده ،
اما مرا همین بس که
دوستت دارم تا آخرین نفس وجودم ،
مثل دیروز ،
مثل امروز ،
تا ته فردا...
اول از همه عيد فطر رو بهت تبريك ميگم و اميدوارم كه يه وقتي برسه كه بشي همراه سفره هاي سحري و افطار ماماني..............
با پايان دو سالگي شما و اتمام كم شدن ساعات كاري ماه رمضان از 20 مرداد و در واقع بعد از دو روز تعطيلي عيد فطر من طبق روال قبل از تولد شمابايد ساعت 7:30 تا 2:15 سر كار باشم و اين يعني يك ساعت كمتر شما رو ديدن ؛ و اين يعني دادن زحمت بيشتر به عمه جون و اين يعني ناهار رو به تنهايي خوردن.....................اما چاره اي نيست و بايد با اين شرايط هم خودمون رو وفق بديم و من مطمئن هستم از اين بابت و ايمدوارم روزي برسه كه بتونيم اين همه لطف خانواده ي عمه جون رو جبران كنيم .
و تعطيلات عيد فطر رو جايي نرفتيم چون هم مرخصي بيشتر نداشتيم و هم ميدونستيم كه جاده ها بسيار بسيار شلوغ خواهد بود كه همينطور هم شد.و روز اول رو به نوعيد بابابزرگ بابايي گذرونديم و عصر هر دو روز هم پارك جنگلي ....
و اما پاره اي از مكالمات شما:
- اگه چيزي بهت بدم يا كاري برات انجام بدم .......ميگي..... مامان ؛ دستش درد نكنه
- هر چيزي كه ميخواي ....علاوه بر اينكه لطفا ميگي هي تند تند از همه جاي دست و پا و صورت بوس ميكني
- شبا بيدار ميشي و ميگي ................ مامان شير عسل ........... و اگه بهانه بيارم ...ميگي ......... لطفا مامان گرسنمه
- يكي دو تا حرف بد ياد گرفتي .... زهر مار (زهي ماي) ؛ آك بر سرم و ..... البته ميدونم كه معنيش رو نميدوني
- هر كي از حموم در بياد ...........ميگي ............عافيت باشه
- هر وقت ازم سوالي ميكني (چيزايي كه خودت جوابشو ميدوني يا اگه نميدوني ) و من جواب بدم ............. ميگي .............. آفرين مامان بلدي
- جمله اي رو كه من زياد برات بكار ميبرم رو هر از گاهي تكرار ميكني.......ميگي .......... اي قربونش برم من
- اگه اتفاقي برام بيوفته مثلا دست يا پام جايي بخوره ........ ميگي ......... مامان چي شد ؟ اوخ شدي؟ مواظب نبودي؟؟؟؟؟؟
مامان من چي ميخوام ؟(منظورت اينه كه مامان من يه چيزي ميخوام )
ميدوني بلدي ؟ (نميدونم منظورت دقيقا چيه )
من ميرم مدرسه درس بخونم و يه كيف بر ميداري و ميندازي رو دوشت .
مهرسا جون با موهای مصنوعی که عمه جونش خریده و در حال ادا در آوردن.....