برای دردانه ام

سفر به ساری و رامسر

1392/7/24 23:14
نویسنده : مامان دردانه
2,480 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته ی من 

برای تعطیلات عید قربان تصمیم گرفتیم بریم شمال و به همین منظور روز عید قربان (چهارشنبه 24 مهر) ؛صبح زود راه افتادیم به سمت تهران و بعد از صرف صبحانه در خلال مسیر به تهران رسیدیم و بعد هم از مسیر دماوند- به سمت ساری ادامه ی مسیر دادیم . ناهار رو تو فیروز کوه خوردیم و بعد از گذشتن از قائم شهر حدودای 6-7 عصر رسیدیم ساری و بعد از اسکان رفتیم خیابون فرهنگ که متاسفانه اکثر مغازه ها بسته بود و این بود که صمیم گرفتیم بریم فرح آباد که نزدیکترین دریا به ساری به حساب میاد.زیاد باب میل نبود چون بخاطر شلوغی دست فروشها و موزیک بلند و ... اون حس آرامش رو از آدم میگرفت . شام رو در راه برگشت تو بوف خوردیم و روز 5 شنبه هم به پیشنهاد یکی از اهالی رفتیم سد سلیمان تنگه . مسیر بسیار زیبا بود اما طولانی و وقتی رسیدیم بعد از بازدید برگشتیم و بازم تو مسیر برگشت یه جوجه کباب حسابی خوردیم و استراحت و حدودای عصر برگشتیم به شهر و از هر کی پرسیدیم کجا بریم جواب درست و حسابی نگرفتیم و بعد از اینکه چرخی تو بازار روز زدیم برگشتیم خونه...

صبح روز جمعه از ساری حرکت کردیم به سمت رامسر؛ و ناهار رو تو جنگل سیسنگان خوردیم و ادامه مسیر دادیم و عصر رسیدیم رامسر.. دوباره شب رفتیم ساحل دریای رامسر که شهربازی هم داشت و شما رو بردیم و سوار ماشین ؛ هلی کوپتر و قطار شدی و حسابی کیف کردی.و با عمه جون هم لباس محلی پوشیدی و عکس انداختی.... خیلی عکس خوشگلی شده .... در ضمن اونجا آهنگ محلی شمالی گذاشته بودن و شما حسابی معرکه راه انداخته بودیم و میرقصیدی .بعد از خوردن شام برگشتیم خونه.

صبح روز شنبه هم رامسر رو به سمت جواهر ده ترک کردیم و بعد از گشتن در جواهر ده و آبشارش و لذت بردن از مسیر ؛ ناهار رو در مسیر جواهر ده خوردیم و بعد چای و عصرونه رو در یه ساحل آروم و شما هم حسابی آب بازی کردی و برخلاف دفعه اول که دریا رو میدیدی ؛ ایندفعه خیلی راحت شن بازی و آب بازی میکردی و میرفتی تو دریا و ....و بعد هم از طریق چابکسر و رشت و طارم برگشتیم و حدود 1:30 شب رسیدیم خونمون.....

تو این سفر عمه جون به اتفاق خانواده ش هم ما رو همراهی کردند . با وجودیکه پائیز بود اما هوا بسیار عالی بود و رو به گرمی و تو اون 4 روز اصلا بارون نبارید.

سفر خوبی بود خصوصا برا من که عاشق شمال هستم.اما خب ساری جای خاصی برا دیدن نداشت و از دریا هم حدود نیم ساعت فاصله داشت . اما خب همه جا ارزش یکبار دیدن رو داره . 

نکته بعدی اینکه شما مثل همیشه فوق العاده بچه ی خوبی بودی و اصلا و ابدا اذیت نکردی... فقط یکی از شبا تو ساری با صدای گریه شما بیدار شدیم و دیدیم هی پات رو میکشی رو تشکت و بعد از روشن کردن چراغها دیدیم پشه های ناقلا همه جای بدن شما (صورت و پا و دست ) رو نیش زدن . که با اسپری و پمادی که آورده بودم موقتا سوزش و خارش نیش رو تسکین دادم.

انشالله اگه خدا بخواد هر سال به خاطر شما هم شده حداقل یک برنامه شمال خواهیم گذاشت ...

دور نمای سد سلیمان تنگه:

دور نمای سد سلیمان تنگه

جنگل سیسنگان

ساحل رامسر

شهربازی رامسر

شهربازی رامسر

آبشار ابتدای مسیر جواهر ده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله آذین
6 آبان 92 12:20
مهرسا گلی از خنده هات معلومه حسابی شمال بهت خوش گذشته ها ... همیشه شاد باشی در کنار مامان بابای مهربونت ...


مرسي خاله جونم