برای دردانه ام

29 ماهگي؛ شب يلدا و تولد بابا حميد ؛ سرماخوردگي و چكاپ

1392/11/1 11:42
نویسنده : مامان دردانه
1,790 بازدید
اشتراک گذاری

عمرم....

بايد بگم كه اين مدت اتفاقات زيادي نيفتاده و روزهامون بخاطر سردي هوا و ساعت كار بابا در خونه سپري ميشه ....

اما مهمترين وقايع اين مدت :

عكساي تولد دو سالگيت رو از آتليه گرفتيم .

همه لحظه های پایانی پاییزیت پر از خش خش آرزوهای قشنگ

همينطور جشن تولد بابا رو در شب يلدا برگزار كرديم كه شما همش ذوق ميكردي و ميگفتي كيك بخوريم  و شمع فوت كنيم  و تولدت مبارك ميخوندي و ...برات توضيح دادم شب يلدا چيا ميخورن  و چه كارايي ميكنن . اما متاسفانه يادم رفت به نيت شما برات فال بگيرم و انشالله سال آينده.

 همينطور يه درخت كريسمس درست كرديم و برات كمي در موردش توضيح داديم و با عباراتي از قبل باببانوئل؛ درخت كريسمس ؛ و ... آشنا شدي.

همينطور بابا جون بابت پاش شله زرد نذر كرده بود كه روز اربعين به اتفاق خاله شادي پختيم البته كم و شما كه قبلا هم خورده بودي خيلي دوست داشتي...

و اما...ناراحت.. 14 دي ماه شب بود كه اومدي بوسم كني و حس كردم كه لبات خيلي داغه و وقتي دست رو سرت گذاشتم ديدم كه خيلي تب داري.اما سرحال بودي وبازي ميكردي.شربت استامينوفن دادم و ديدم پائين نيومد......شب رو تقريبا مدام بيدار ميشدم و تبت رو چك ميكردم البته حدوداي 2 ديدم كه تبت به 40 رسيد و مجبور شدم از شياف ديكلوفناك استفاده كنم . دوباره شب بعدش هم تبت بالا رفت . در واقع صبح ها نسبتا خوب بودي و فقط نوك بينيت قرمز بود و چشمات كوچيك شده بود و از اوايل شب تبت بالا ميرفت و به 40 ميرسيد ... شب دوم هم با شياف آوردم پائين . و مرخصي گرفتم و پيشت موندم ..... و هيدروكسي زين رو هم شروع كردم .. و قطره كلرايد سديم چون آب بينيت بسيااااار كم ميومد و روزي دو سه تا عطسه ميكردي .

 ار دكترت وقت گرفتم البته بين مريض و با بابايي برديم و گفت عفونت ويروسيه و دوره3 الي 5 روزه داره ...

و بجاي استامينوفن ؛ تايلوفن داد ؛ و گفت چون دو سال رو تموم كرده بجاي هيدروكسي زين ؛ ديفن هيدرامين ميدم و همينطور قطره بيني كلرايد سديم ...... اما از همون شب بهتر شدي و تبت پائين اومد البته كمي آبريزش بيني داشتي.

 گفت كه بعد از دو سالگي فرو سانول و ويتاني كه داريد تموم كنيد و بجاش شربت مولتي ويتامين kinder  داد ...... و همينطور شربت آسماويت براي مقاوم تر كردن بدنت.........

 از قد و دور سر بسيار راضي بود اما گفت از دفعه قبل تا الان فقط 600 گرم بيشتر شده (تقريبا در عرض 6 ماه) ولي گفت كه اگه تحركش زياده طبيعيه كه فقط اين مقدار وزن گرفته باشه ......اما بازم ابراز رضايت كرد . و گفت كلا با همين رويه ادامه بديد ......

 وزن : 11.800 قد :90دور سر:49

دخملي من آخه من زياد بهت هله هوله نميدم و دوست ندارم با چربي و شيريني و ... وزنت بره بالا ..... اصولا چيزاي مقوي ميخوري مثل زيتون ؛ ماست و شير عسل ؛ آجيل خام ؛ پفيلاي خانگي و ميوه و ...

و اما مهرسا در 29 ماهگي :

- آهنگهايي كه ميخوني و دوست داري: ترانه اي جونم سامي بيگي؛ترانه آخ ببين بدنمو ؛ راه رفتننمو ؛ تاب كمرمو از ساسي مانكن؛ترانه زمستون و بهار و تابستون و پائيز از سپيده ؛ و خيلي آهنگاي ديگه

- به دوربين بسيار علاقه داري و تا دوربين رو ميبيني با گريه و نق و خواهش و ... ازمون ميگيري و كلييييي عكس ميگيري . فكر كنم عكاس متبحري بشي چون خوب عكس ميگيري و اصولا عكس گرفتن از اجسام بيجان رو هم دوست داري...مثلا گل قالي ؛ و ....

- چشم چشم دو ابرو رو بسيار خوب ميكشي و واضح

- به لپ تاپ و موبايل اصولا تاچ خيلي علاقه داري و تقريبا بلدي كه لپ تاپ رو روشن كني و بري از آيكنهاي دسكتاپ يكيش رو باز كني و موبايل هم ميتوني بري دوربين يا عكسا رو پيدا كني ...و با ذوق صدام ميكني كه ببينم......

- اصولا سخت بهت لباس ميپوشونيم وقتي ميخوايم بيرون بريم همش شرط ميزاري كه كلاهم رو اگه سرد بود بزارم ؛ دكمه هاي كاپشن رو نبند؛ شال گردن رو گره نزن و ....

- خيلي وقتها ميخوايم جايي بريم ميگي من نميام شما بريد ...اما وقتي ميريم جايي ديگه دل كندن برات سخت ميشه و همش ميگي نريم خونه مون

-رفته بوديم برات بستني بخريم . اقاهه ازت پرسيد چه رنگي ميخواي و نگاه كردي و گفتي صورتي كم رنگ ؛ نارنجي و صورتي پر رنگ.....

- ايام هفته رو از رو سي دي باشگاه ميكي موس ياد گرفتي و به جمعه كه ميرسي ميگي جمعه ...تعطيله

-سوالاتي كه تعداد ازت ميپرسيم با 3 تا جواب ميدي

- شير عسل كه دوست داري در سه حالت ازم ميخواي....شير عسل كمرنگ (عسل كم داشته باشه ) ؛ شير عسل پررنگ ( عسل زياد ) و شير عسل بدون عسل.قهقهه

- آب سرد و آب نرم ( به جاي آب گرم )

-عمه جون ميخواسته قل هو والله يادت بده خلاصه تموم شده و از شما خواسته كه بگي ... عمه گفته : قل و شما ادامه دادي گل همه رنگش خوبه .......خوشمزه

- علاقه وافري به پوشيدن لباس داري  ؛تابستوني و زمستوني و كوچيك و بزرگ برات فرقي نميكنه و همه رو از روي هم ميپوشي.

- با خودت زياد حرف ميزني و شعر ميخوني

- خيلي زيبا با عروسك هات بازي ميكني

-ميري سر لپ تاپ و ميگي ميخوام دانلود كنم .... و مدام دست همه رو پس ميزني و خودت صفحه رو اسكرول ميكني

-مدام ازمون ميخواي بيايم اتاقت تا شما بازي كني..

- ظهرها اصولا با غر زدن ميخوابي و روي پا و شبا بسيار راحت و كنارم

و اما يه روز بهم گفتي : مامان بريم پيتزا پيتزا ؟

گفتم بله انشالله حتما ميريم ...

گفتي : مامان شما چه پيتزايي دوست داري؟ و بعد ادامه دادي ...من پيتزاي مبصوصي (مخصوص)دوست دارم ............ماچ

 

مهرسا و درخت کریسمس

مهرسا و درخت کریسمس

مهرسا با شله زردهای نذری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله آذین
1 بهمن 92 17:02
خوشگل خاله چه خانوم شده ... خوب کردی به جای قل هوالله گل همه رنگش خوبه خوندی ... تو فعلا باید از این شعرا یاد بگیری ... وقت واسه اونا زیاده ... مرسي خاله جون ... عمه جون ميخواست بهم ياد بده اما ديد فايده نداره و زمينه ش فراهم نيست بيخيال شد
صبا مامان نیوشا
6 بهمن 92 14:44
ماشالا دختر زرنگ خوشکل... چه خااانومی شدی