برای دردانه ام

سفر به بندرانزلي

1393/2/30 8:43
نویسنده : مامان دردانه
3,296 بازدید
اشتراک گذاری

موش موشكم

براي تعطيلي ولادت حضرت علي (ع) تصميم گرفتيم كه بريم سفر و بندرانزلي رو بعنوان مقصد انتخاب كرديم و من از مدتها قبل از طرف ادارمون جا رزور كرده بودم ... روز دوشنبه 22 ارديبهشت  حدوداي ساعت 4 راه افتاديم به سمت بندر انزلي و حدوداي 8 شب رسيديم (البته تو راه يكي دو بار نگه داشتيم ) و بعد رفتيم مهمانسراي اداره كه از نظر موقعيت خيلي خوب بود و همه جا در دسترس...همون شب پياده  رفتيم پارك ساحلي و كنار دريا بوديم و شما حسابي شن بازي كردي...سه شنبه 23 ام كه مصادف با روز پدر بود( ناگفته نمونه كه هديه روز پدر بابا حميد و بابابزرگ رو زنجان تقديم كرده بوديم) بعد از خوردن صبحانه راه افتاديم به سمت آبشار ويسادار كه در پره سر از توابع شهرستان رضوانشهر بود ... حدودا 1:30 ساعت تو راه بوديم و مسير از پره سر تا آبشار جنگلي و بسيار زيبا بود و نهايتا خود آبشار هم كه ديگه واقعا زيبا بود ... و از پل بالاي ابشار ؛آبشار رو نگاه كرديم و مفهموم آبشار رو برات توضيح داديم و بعد رفتيم جايي تو جنگل كه خلوت بود و از كنارش رودخونه ميگذشت بساط ناهار رو راه انداختيم و عصر برگشتيم انزلي و تو مسير رفتيم بازار كاسپين و پرديس و شما واقعا خانم بودي ...مثل هميشه اصلا و ابدا اذيت نكردي و گاهي اوقات واقعا تعجب ميكردم كه خدايا حقيقتا فقط 2 سال و 9 ماه داري؟بعضي مواقع ميگفتي "مامان اجازه ميدي يه دونه از اينا بردارم ؟" يا "؟ مامان ميشه لطفا برام ... بخري؟"  ؛و يا " مامان من از اينا ندارماااا" ....

شب همون روز هم شام رو برديم پارك ساحلي و لب دريا خورديم و باد بود و زود برگشتيم خونه ...

روز چهارشنبه صبح كه بيدار شديم بعد از صرف صبحانه رفتيم كنار دريا و چادر زديم و تا عصر نهايت استفاده از دريا رو برديم .... (ويلا تا ساحل  دريا  حدود 10 دقيقه پياده راه بود ). و شما هم كه حسابي گل بازي و شن بازي و دريا و تيوپ بازي و ....و اصلا سير نميشدي... شب هم رفتيم پارك شهرداري خيابون سي متري كه اونجا هم بازي كردي ...

روز پنج شنبه صبح رفتيم موزه كاخ شاه و بعد از صرف ناهار هم رفتيم دوباره ساحل و دو سه قدمي دريا چادر زديم و تا عصر دوباره دريا و دريا و دريا ... و عصر هم بازار گيلار(روسها )...و روز جمعه هم صبح راه افتاديم سمت منطقه آزاد حسن رود انزلي كه خوب بود  و كنار دريا بود ولي فعلا  انچنان كه بايد و شايد راه نيافتاده بود ... ناهار رو هم همونجا تو رستوران ونوس خورديم كه منظره دريا رو ميشد از طبقه دوم به راحتي ديد  و لذت برد و بعد راه افتاديم به سمت خونه  و بعد از دو سه بار نگه داشتن حدوداي 8:30  عصر رسيديم خونه

سفر بسيار خوبي بود و ايندفعه مدت استفاده از دريا خيلي بيشتر بود و شيره ي سفر به شمال رو كشيديم ... متاسفانه با وجود بردن اسپري ضد گزيدگي و ...سه شب اول پشه ها به شدت شما رو نيش زدن ...دست و پا و صورت و بالاي پلك چشم .... و مدام شب دست و پات رو ميكشيدي روي رختخوابت .... و من هي مجبور بودم پماد ضد خارش بزنم و فوت كنم و ...

 تنها نقي كه تو سفر ميزدي اين بود كه دوست داشتي بري ماشين عمه جون ولي من هم كاملا با رضايت اجازه بدم و همش هم باهات باي باي كنم ..اما من هم نميخواستم مزاحمشون بشي  ؛هم دلم تنگ ميشد و هم دوست نداشتم كه عادت كني بعضي وقتها سختگيري ميكردم...مهربونم وقتي بر خلاف ميل من ميرفتي و ميفهميدي كه ناراحت شدم هي بوس ميكردي و خودتم ناراحت ميشدي ...... عاشقتم .... 

قربوووووووووونت برم كه اولين سفر كامل بدون پوشك شما بود (البته بجز وقت خواب )

نزديك محل اسكانمون يه رادار بود كه به بنادر و كشتيراني مربوط بود و مثل يه برج ميموند و شما بهش ميگفتي راداور... radavar.....................

يارب اين نوگل خندان كه سپردي به منش                          ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش

آبشار ويسادار از بالاي پل

آبشار ويسادار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آبشار ويسادار

 

آبشار ويسادار

مهرسا خانم در حال پختن جوجه كباب

مسير آبشار ويسادار

هنوز لباساشو در نياوردم كه بره دريا گل بازي رو شروع كرده و به دست و صورتش ماليده

ساحل انزلي

آماده با تجهيزات براي رفتن به دريا

آماده رفتن به دريا

قربونت برم من....به كجا نگاه ميكني؟

ساحل انزلي

با تجهيزات كامل

هر كاري كرديم حاضر نشد با تيوپ بره دريا و ترجيح داد تو ساحل باهاش بازي كنه

هر كاري كرديم با تيوپ هاش تو آب نرفت و ترجيح داد ساحل بازي كنه

در حال گل بازي و كاملاااااااا متمركز ...

مشغول بازي در ساحل

محوطه اسكانمون و به قول مهرسا "راداور" هم ديده ميشه 

محوطه اسكان با دورنماي راداور(به قول خودش)

محوطه اسكان 

محوطه اسكان

حياط كاخ شاه (بندر انزلي)

كاخ موزه شاه

داخل كاخ شاه (موزه دريايي و اسلحه ) ... نگي چرا كفش پام نيست... بايد كفشا رو در مياورديم و بعد ميرفتيم داخل

موزه كاخ شاه

قهوه خانه سنتي حياط كاخ شاه 

حياط كاخ شاه

اينم چند تا عكس از مهرسا و حيونا در انزلي

حاضر نشدي بري نزديكشون و از دور نگاه ميكردي

راستش حاضر نشد نزديكشون بره

مهرسا و گربه كوچولوي دو هفته اي به نام سوسي

گربه كوچولوي دو هفته اي به نام سوسي

سگي  گرسنه كنار ساحل 

ساحل انزلي

 اين وروجك وسط راه تو پيچ هاي طارم دستشوييش گرفته و فقط و فقط بايد رو لگن خودش كارش رو انجام بده

وسط راه تو گردنه هاي طارم مهرسا خانم دستشوييش گرفته و فقط هم بايد تو لگن دستشويي كنه

 و اينهم دورنماي مسير طارم از ميانه راه 

و اينهم حسن ختام كه دورنماي مسير طارم هست

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان شهره
28 اردیبهشت 93 10:08
قربون مهرساي عسلم برم با اون راداور گفتنش و آرزو ميكنم هميشه خوش باشين دوست قشنگم ----------- [مرسي عزيزم ]
خاله عاطی
4 خرداد 93 21:11
جوووووون چقد شما نازی... به منم سربزن [ممنون از شما عزيزم ...لطف داري]