مريضي دوباره مهرسا
نور چشمم......
متاسفانه كل پائيز و زمستون رو مريض بودي و تا كمي بهتر ميشدي دوباره از كس ديگه اي بهت سرايت ميكرد . اين كاملا طبيعي بود چون اولين سالي بود كه پائيز و زمستون مهد بودي و بالطبع تو كلاس 10-15 نفره حتما كسي هست كه مريض باشه و شما هم تو سني نيستي كه بدوني چطور ميشه مانع از سرايت سرماخوردگي از كسي به خودت بشي. و واقعا هم شرايط اين امكان رو نميداد كه وقتي مريض ميشي تا خوب شدن كاملت مهد نبريم . چند روز پيش اين و اون و چند روز مرخصي من و بابا و نهايتا بازم مهد و سرماخوردگي... خلاصه از بس دارو دادم و دكتر بردم هم ضعيف شدي و هم همه مون كلافه..
و اما جمعه 19 دي دوباره رفتيم دكتر كلينيك و ايندفعه هر سه تامون .. كه دكتر عمومي برا من و بابا آنتي بيوتيك تزريقي بسيار قوي نوشت و دكتر اطفال برا شما آنتي بيوتيك خوراكي..
ولي درست از همون شب گريه ميكردي كه دهنم درد ميكنه ...هيچي نميتونستي بخوري و گريه ميكردي و شب رو به زور به صبح رسونديم و صبح برديم دكتر خودت و داروها رو عوض كرد ....(يادم رفت يادداشت كنم دكتر چه داروهايي بهت داد ..)