برای دردانه ام

عید 90

1390/1/1 11:29
نویسنده : مامان دردانه
2,020 بازدید
اشتراک گذاری

شیطونک مامان

تحویل سال ساعت ۲:۵۰ دقیقه شب بود و ما به اتفاق خاله اینا که از تهران اومده بودند خونه بابا اینا بودیم . و به زور بیدار موندیم تا لحظه تحویل سال. عزیزم لحظه خیلی قشنگیه که نمیدونم چطوری برات توضیح بدم . همیشه بغض خاصی تو لحظه تحویل سال دارم . دلم میخواد تنهای تنهای باشم و برای چند دقیقه فقط دعا کنم . همینطور که سلامتی تو عزیز رو از خدا خواستم ِ خواستم که پدر و مادر و بابایی رو هم در پناه خودش نگه داره . ازش خواستم مشکلاتمون رو حل کنه و سال کهنه با رفتن غصه های منم با خودش ببره.
امسال اکثر اقوام مسافرت بودند . بنابراین نه جای زیادی رفتیم نه مهمون زیادی اومد.
امسال که توی نازنین رو بهانه کردیم برا مسافرت نرفتن . انشالله سال بعد سه نفری بریم.

راستی خاله شکوه زحمت کشیده بود و یه کتاب در باره ی تربیت کودک بهم عیدی داد و اولش یه شعر خیلی خوشگل برا شما نوشته که حتما در اولین فرصت اینجا مینویسم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)