چهارشنبه سوري

آتش پاره ي من

غمهاتو آتیش میزنم                        سرخی آتیش مال تو
چشم حسودا کور شه از                 عشق میون من و تو

قرار بود تا عيد چيزي ننويسم اما نشد . خب بريم سر اصل مطلب. روز سه شنبه 23 اسفند ماه {كه شما دقيقا 7 ماه و 13 روز داشتي}ظهر (دقيقا يادم نيست چه جوري) متوجه شدم يه نقطه سفيد رو لثه پائينيته ,و سمت چپ.گفتم تازه ماست دادم شايد البته شايد يه چيزي ماليده اما پاك نشد . شك كردم . آخه لثت سفيد نشده بود اما مدتها بود آب دهنت سرازير بود و مدام لباساتو خيس ميكرد و هر چيزي رو هم به سمت دهنت ميبردي خصوصا چيزاي سفت .

شب دوباره تست كردم(بگذريم كه اصلا همكاري نميكردي و همش دهنت رو ميبستي يا زبونت رو مياوريد روش ) دوباره ديدم و به بابايي هم گفتم و اونم تائيد كرد. اما فقط و فقط يه نقطه ريز سفيده .

هر از گاهي شبا از خواب بيدار ميشي و گريه ميكني اونم گريه اي كه دل آدم كباب ميشه بعد سريع آروم ميشي. روزها هم هر از گاهي همين نوع گريه رو داري. دختر گلم خب دندون بايد لثه رو بشكافه و بياد بيرون و اينم درد داره . بايد تحمل كني. كاش ميشد همه دردا رو من جاي تو ميكشيدم اما نميشه . دندون در بياري يه عالمه چيز خوشمزه ميتوني بخوري. پس صبر كن عزيزم.انشالله كه دندونات زود زود دربياد و راحت بشي . خوشحالم كه تعطيلات عيده و خودم خونه پيشت هستم .

چهار شنبه سوري هم بابايي دير از سر كار اومد و يه سر زديم خونه باباي بنده و حدود نيم ساعت اونجا بوديم و بعد خونه اون يكي بابابزرگ كه  عمه جونا هم بودن . اما دير رسيديم و بساط چهارشنبه سوري تموم شده بود . البته اگه هم بود من امسال هم بخاطر شما فداكاري ميكردم و نميرفتم بيرون درست مثل سال قبل.اينم برام جالبه كه طي مسير صداهاي خيلي بلند و وحشتناك ميومد صداي ترقه ؛ نارنجك و ... اما شما نترسيدي و اصلا عكس العمل نشون ندادي.افرين دختر شجاع من

لباس چهارشنبه سوري: ست سه تيكه مادر كر . بلوز و شلوار مخمل كبريتي و كت مخمل صورتي روشن با عكس خرس و پاپوش صورتي

 و اینم مهرسا خانم زیر میز عسلی در حال ور رفتن با گلدون پشت میز(آخ که چه شیطون شدی)