برای دردانه ام

ورود به ماه يازدهم

1391/4/2 17:57
نویسنده : مامان دردانه
1,883 بازدید
اشتراک گذاری

نازنينم

9 خرداد 10 ماهگي رو تموم كردي و وارد يازدهميماه از زندگيت شدي.اين مدت خيلي زود گذشت و شايد باورت نشه اگه بگم نوزادي هاي تو يادم نمونده انگار كه سالها گذشته باشه. منم مثل خيلي از ماماني ديگه كه ني ني هايي هم سن شما دارن از اين دوران لذت ميبرم و دلم نميخواد تموم بشه  ميدونم هر برهه از زندگيت برام لذت بخشه اما حس ميكنم اين دوران هر روزش با روز قبل فرق ميكنه و هر روز حركت جديد ؛ اداي جديد و كلمه جديد ياد ميگيري . مطمئن هستم اگه بزرگ بشي دلم برا اين روزا لك ميزنه پس سعي ميكنم نهايت لذت رو از با تو بودن و اين روزا ببرم . نميدوني چه لذتي داره وقتي خسته از سر كار ميام دنبالت ؛ دست و پاتو برا اومدن به بغلم هي تكون ميدي ؛ ميخندي ؛ كلمه هايي كه بلدي رو ميگي و مياي  بغلم. غرق بوسه ت ميكنم و تمام خستگيم در ميره. كاش يه جورايي ميشد اين لحظات رو؛ اين حس رو ؛ براي هميشه جاودانه كرد. الان ديگه از هر وسيله اي براي ايستادن كمك ميگري از روروئك گرفته تا ميز جلومبلي و بالش و پاي ما و ...؛ تمام زواياي خطرناك (داراي لبه هاي تيز ؛ وسايل شكننده و ....)خونه رو انتخاب ميكني براي بازي و نشستن .كلماتي كه ميگي : جيزا (chizzzzza)؛ ني ني(niii )؛ مينا (innna)؛ گل(go )؛ ددر(dada)؛ شير(shiiiii) ؛ ماما(mamma) ؛ بابا(baba) ؛من (man man ) هر از گاهي هر كدوم رو كه بگيم تكرار ميكني و گاها اصلا همكاري نميكني خصوصا اگه كس غريبه اي باشه .خلاصه من و بابا كار و زندگيمون رو ول كرديم و ساعات خارج از اداري همش بايد مراقب شما باشيم كه خداي نكرده اتفاقي برات نيفته.در ضمن باي باي ؛ ناناي ؛ بيا رو هم تقريبا بلدي . البته بيشترشو خونه عمه جون ياد گرفتي.هر چيز ريزي رو از زمين بر ميداري و تو دهنت ميزاري ؛ جيزا رو كه ميگي حتما به سمتش بر ميگردي البته ميدوني كه لوستر ؛ چراغ آسانسور؛ آباژور ؛ چراغ ماشين و ... همه جيزا هستن؛ اگه بگم بابا اومد زود بر ميگردي و در رو نگاه ميكني . قراره سفر بريم و كنترل اين ماه رو بعد از برگشتن انجام ميديم . دندون پائين ؛ جلو سمت چپ و بالا جلو سمت چپ در اومده .

برات نون يا ماكاروني يا دونه هاي برنج (بسيار نرم رو ) تو بشقاب ميريزم و دونه دونه با دو تا انگشتات بر ميداري و تو دهنت ميزاري تو برداشتن مهارت داري اما وقتي ميخواي تو دهنت بزاري انگشتات هم ميره تو دهنت و بعضي وقتها موقع در اوردن انگشتها نون و ... هم در مياد . در ضمن وقتي ميگم مهرسا دهن مامان هم بزار تا نزديك دهن من ميار يبعد ميزاري دهن خودت.

عشق مامان

عشق مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مريم مامان برسام
13 خرداد 91 9:39
سلام خاله 10 ماهگي مبارك ايشالله 120 سال عمر كني و كنار مامان و بابا شاد و باعزت و سلامت باشي
مهرناز جون آرزوي بهترين روزها و شادترين لحظه هارو برات ميكنم تا يه كم از بار غمت سبك شه خانم مواظب خودتون باشين


ممنون ازت عزيزم
مامان آدرینا
13 خرداد 91 10:33
عزیزم خیلی دختر نازی دارید ، ایشالله همیشه سالم و موفق باشه.
خوشحال میشم ما رو به لینک دوستاتون اضافه کنید. به وب سایت ما هم سری بزنید.


عزيزم ممنون از لطفت . و ممنون از اينكه وبلاگ دختر منو قابل دونستيد و به لينك دوستانتون اضافه كردين.
saba
13 خرداد 91 11:01
عزیز دلم
ماشالا که داری مستقل میشی خاله...
بوسسسسسس


مرسي خاله صبا جووووووووووووووونم
mami neda
20 خرداد 91 19:11
عزیزممممممم تبریک میگمممم خانوم زیبااااا و دوست داشتنیییییییییییییییییی بوووووووووووووس عزیزممممممممممم
مامان مهراد
23 مهر 91 12:37
چه دخمره نازیییی دوستتتت دارم نی نی


مرسي شما لطف داري