مهد كودك ماه سوم وروز دختر و حرفا و كاراي وروجك
نفسم مهد كودك رو دوست داري و خيلي سر حال و با نشاط از مهد خارج ميشي . اسم دوستات رو به همراه نام خانوادگيشون بلدي .و هر كدوم رو ببيني به من معرفي ميكني. وقتي ميام دنبالت كل حوادث مهد رو بهم ميگي . خيلي بيشتر از قبل به من وابسته شدي و همه چي رو ميگي مامان انجام بده مثلا پوشوندن كفشات يا بستن موهات . بجز مواقعي كه مهد هستي سخت ازم جدا ميشي... 1 شهريور رفتيم ديدن سارينا كوچولو دختر خاله بهناز ... كه دقيقا 39 روزه بود... خيلي برات جالب بود ... روز 6 شهريور هم مرخصي گرفتم و رفتم هديه روز دختر برات خريدم و قبلش توضيح داده بودم كه فردا روز دختر هاي مهربونه و به هر كي ميرسيدي ميگفتي ... هديه اي كه برات خريدم كتاب الكترونيكي عمو فردوسه...
نویسنده :
مامان دردانه
12:47